خیلی وقتها می شد که با گریه مصطفی در نماز شبش، بیدار می شدم، کوتاه نمی آمدم و می گفتم:«اگر اینها و نیروها که اینقدر از شما می ترسند،بفهمند اینطور گریه می کنید........ مگر شما چه معصیتی دارید؟چه گناهی دارید؟ خدا همه چیز به شما داده، همین که شب بلند می شوید یک توفیق است» در این موقع بود که مصطفی گریه اش هق هق می شد و می گفت:«آیا به خاطر این توفیق که خدا داده نباید او را شکر کنیم»
نقل از همسر شهید
اللهم الرزقنا شهادة فی سبیلک
نوشته های دیگران () نویسنده متن فوق: » سام سلامت ( پنج شنبه 87/2/19 :: ساعت 6:5 عصر )